پینکی پای همه جا رو میگشتزیر سنگالای درختاهمه جا

تا اینکه رسید به جنگل همیشه آزاد.

پینکی پای کمی لرزید ولی با خودش گفت: توآیلایت روی من حساب میکنه!

و با شجاعت رفت به داخل جنگل.

چند ساعت گذشتهمانطور که  داشت نا امید میشد، ناگهان نوری دید یواش یواش به سمت

آن رفت دید که نور از زیر یک سنگ قدیمی که رویش حکاکی شده بیرون آمده.

شروع کرد به کندن زمین تا اینکه رسید به.

یک کتاب قدیمی خاک خورده که جلدی محکم و صفحات زیادی داشت.

پینکی پای نوشته ی روی کتاب را بلند خواند:

 

آمفیتریفیسا

 

 

ناگهان صدای عجیبی آمد.

 

کسی.داشت آواز میخواند

 

common every pony! smile! smile! smile

 

بیاین پونی ها بخندین! بخندین! بخندین!

 

fill my heart up with sunshine! sunshine

قلب من رو پر کنید از روشنایی! روشنایی!

 

 

چشمان پینکی پای گود شد. نفسش در سینه حبس شد.

میدانست چه کسی دارد آواز میخواند ولی چطوری بعد از این همه سال؟!؟!.

میتوانست او را حس کندناگهان دود سیاهی را دید که به سرعت به سمتش میآید و جیغ کشید:

نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!

 


سلام سلام!!!

ببخشید که یک مدت فعالیتم کم شده!

مدرسه،.امتحان.خودتون میدونید دیگه.

ولی نگران نباسید! پرنسس اسکای استار به کارش ادامه میده!

راستییییییییییییییی!!!

ببینید چی براتون آوردم!

قالب بنفش دخترونه با تم انیمه!!!

(اون پایینی بالابره!)

همراه با بالابر!!!

فقط و فقط 14 نظر (بخاطر تخفیف ویژه) زود باشید تا تخفیف تمام نشده!!!


سلام!!!

یک چندتا عکس ادیت قشنگ از پونی دریایی آوردم.

که از روی فیلم پری دریایی کوچک ساخته اند!

ندیدی؟!؟ بکلیک!

این خیلی زیبا و طبیعیه درست مثل صحنه ی اصلی فیلم:

خیلی زیباست و همینطور پونی انسانیش:

درست مثل:


سلام دوستان این عکس ها رو دیدید؟؟؟ از شخصیت های باب اسفنجیه که یک طراح روسی کشیده!!! چقدر عالی آخه؟!؟ راستی میخواستم اعلام کنم که از این به بعد برای تنوع و. شخصیت های انیمیشن های دیگه از جمله انیمه و. گذاشته میشه ولی یادتون باشه این وب همیشه وب پرنسس اسکای استار پونی خوهد موند. میخوام از امروز تمرین کنم تا تو فتوشاپ شخصیت های کارتونی که انسان نیستند رو به صورت انسان بکشم. ممکنه تصاویر رو همینجا منتشر کنم یا ازش فیلم بسازم و بگذارم تو آپارات.
حتما بخوانید. اونروز یک روز دوست داشتنی بود. تابستان سال 98 را میگویم. من مانند هر دختری در تابستان شاد و خرم بودم و سعی میکردم خودم را سرگرم کنم. بلخره پس از مدت زیادی خواهش و اصرار، مادرم در عوض دور ریختن یکی از بازی های آنلاین محبوبم، به من اجازه داد تا وبلاگ بسازم. من هم با خوشحالی یک وبلاگ با تم میخک صورتی را گذاشتم و شروع کردم به نوشتن خاطرات و دلنوشته هایم. خیلی صبر کردم تا اولین نظر وبم را ببینم.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

moblkade24 پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان راستین پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان مرجع دانلود رایگان بهترین سایت لرن آکادمی